زنان ایرانی، قربانی انجماد فکری جامعه مردسالار

 


 

خشونت علیه زنان مقوله ای تأثیر گذار بر سلامت زنان و جامعه بوده که هر ساله به قتل، نقص عضو و آزار روحی بسیاری منتهی می شود؛ خشونتی که بیش از تاثیر بر جسم، روح را جریحه دار می کند و به او احساس موجودی بی اراده و مفعول و منفعل می دهد. این موارد نشان از افزایش یک بحران دارد، بحرانی که در خلع قانونی، هر روز به وسعت آن افزوده می شود و همتی برای رفع آن دیده نمی شود. 

خشونت نسبت به زنان بنا بر تعریف سازمان ملل متحد، هرگونه رفتاری را شامل می‌شود که سبب آسیب بدنی، جنسی یا روانی زنان شود.نتایج نشان داد شایعترین نوع خشونت علیه زنان در ایران خشونت روانی، خشونت جسمی و خشونت از نوع جنسی است. مشکلاتی اعم از « اقتصادی –اجتماعی، اعتیاد همسر، سن، سطح تحصیلات، تعداد فرزندان، فضای سایبری، بحران کرونا و غیره عوامل زمینه ساز خشونت علیه زنان» به شمار می آید.

در واقع می توان گفت خشونت علیه زنان امری، پنهان است. زیرا، بسیاری از زنان در جوامع مختلف به دلایلی مانند مجازات سخت و عدم حمایت های قانونی از ابراز آن خودداری می کنند. خشونت علیه زنان مرز نمی شناسد، محدود به جوامع عقب مانده نیست. در همه جای دنیا، زنان کم و بیش مورد انواع خشونت های جسمی، جنسی و کلامی واقع می شوند و امروزه، خشونت علیه زنان؛ به مثابه پدیده ای ملی و بین المللی، به طور نسبی، به شمار می رود. سازمان بهداشت جهانی در اولین مطالعه جهانی خود درباره خشونت علیه زنان نتیجه گرفته است که در هر ۱۸ ثانیه یک زن مورد حمله یا بدرفتاری قرار می گیرد. حتی، باردار بودن؛ زنان را از خشونت مردان مصون نمی دارد!

   با این وجود، متأسفانه آمار درست، مشخص و مقرونِ به واقع و مستندی نسبت به خشونت علیه زنان و دختران در منزل یا خارج از آن بر زنان اعمال می شود، منتشر نشده و نمی گردد.!

خشونت علیه زنان جا و مکان خاصی ندارد ، از اینرو، زنان و دختران در خانه، خیابان یا محل کار و حتی در مراکز آموزشی و آموزش عالی و در مناسبات علمی و دانشگاهی و آموزشی خویش یا فعالیت های شغلی و حرفه ای خود با انواع خشونت روبرو هستند.!

 

 

 

با توجه به این حقیقت تلخ بود که به سال ۱۹۸۱ میلادی تصمیم مهمی در صحن سازمان ملل متحد اتخاذ شد تا با نام‌گذاری روز ۲۵ نوامبر به‌عنوان روز جهانی رفع خشونت علیه زنان، به حقوق فردی و اجتماعی‌شان توجهی بایسته شود. نام یک روز، یادآوری جدی برای عزم جمعی کشورهاست تا برای مبارزه با خشونت علیه زنان موضع خود را روشن کنند و در برابر گزارش‌های نماینده سازمان ملل پاسخ‌گو باشند.

قطعا این یک نگاه تشریفاتی از سوی کشورهای جهان نیست و با افسوس فراوان، کمتر به این قضیه ساده پرداخته شده که زنان در معرض انواع خشونت‌های خُرد و درشت از سوی جامعه مردسالار قرار دارند. حتی در موارد اتهامی یا کیفری در داوری‌ها، تبعیضاتی نسبت به آنان اعمال می‌شود که در گذر زمان عادی به نظر می‌رسد و در زندان‌ها هم، برآیند فشار و سخت‌گیری به زنان بیش از زندانیان مرد است، زیرا فهم این موضوع برای اغلب مردان دشوار است که توان جسمی و روحی زنان بسیار کمتر از مردان است، اما در عمل، به‌طور مساوی با هر دو جنس برخورد می‌شود.

لازم است به معاونت زنان ریاست جمهوری، نمایندگان مجلس ومعاونت پیشگیری قوه قضائیه یادآوری کرد که خشونت علیه زنان مسئله سیاسی نیست؛ بلکه فرهنگی است. زنان دارند قربانی انجماد فکری جامعه مردسالار می شوند.

در بسیاری از کشورها، مراکزی به نام " خانه های امن" وجود دارد که زن خشونت دیده تا زمانی که خطر تهدیدش می کند، به آنها پناهنده می شود، ولی در ایران اگرچه  ایجاد «خانه های امن » پیش بینی شده اما در حد کفایت نیست.

شاید کمتر کسی فکرش را می‌کرد که چهره سال منتخب مجله تایم، نه یک شخص، بلکه یک گروه باشد. اما اینطور شد و اعضای جنبشی که شروع به افشاگری درباره آزار جنسی کرده بودند، به عنوان چهره سال شناخته شدند و لقب «سکوت‌شکنان» گرفتند.جنبش " می‌تو" یا "من هم"، بعد از این راه افتاد که علیه یک تهیه‌کننده سرشناس هالیوود، اتهام آزار جنسی مطرح شد و بعد از آن، مانند یک گلوله برفی کوچک که راه افتاده و در طول مسیر رفته‌رفته بزرگتر شود، اشخاص دیگری به این جنبش پیوستند و افشاگری‌هایی درباره تعرضی که به آنها شده انجام دادند. این گلوله برفی حالا آنقدر بزرگ شده که به استعفای خیلی‌ها منجر شده، شخصیت‌های سرشناس دیگری را هم هدف گرفته و حتی نوبت ترامپ و سایر شخصیت‌های سیاسی هم رسیده است.

 

    اما با راه افتادن این جنبش و بعدتر،‌ انتخاب این قربانیان خشونت و تعرض جنسی به عنوان چهره سال، این سوال در ذهن ایجاد می‌شود که وضعیت آزار جنسی در کشور ما چطور است و آیا حالا که چنین جنبشی در کشورهای مختلف در حال شکل گرفتن است و به جای خاموش شدن بر اثر مرور زمان، روز به روز شعله‌ورتر می‌شود، قربانیان خشونت و آزار جنسی در ایران هم سکوتشان را خواهند شکست؟ فضای اجتماعی چنین اجازه‌ای را به آنها می‌دهد؟ قانون از آنها حمایت می‌کند؟ فضای فرهنگی برای این افشاگری خشونت فراهم است؟

صرفنظر از نبود و عدم ترویج " جنبش می تو" در ایران بنا به ملاحظات قانونی، اخلاقی، مذهبی، عرفی و اجتماعی- آمار جمع آوری شده نسبت به خشونت علیه زنان و دختران در جامعه ایرانی همچنان تکان دهنده است و کماکان نیز " سکوت و عدم افشاء گری و عدم مطالبه گری" نسبت به آزار جنسی و خشونت های خانگی و اجتماعی علیه زنان و دختران؛ رویه متعارف و مشهودی است که خود مانع از استیفای حقوق آنها و شفاف سازی و راست آزمایی نسبت به وضعیت خشونت علیه آنان می باشد.

گسترۀ خشونت علیه زنان در ایران، علاوه بر خانواده، در خیابان و جامعه ، به انحاء مختلف وجود دارد و توسعۀ روزافزونی داشته است که اغلب در نتیجه خلع قانونی و از سوی دیگر نگاه مردسالارای نسبت به زن، نشات گرفته است.

 

با این حال، خشونت علیه زنان، پدیده ای چندوجهی است و مقابله با آن نیز به درمان چندوجهی نیاز دارد.اقداماتی مانند خانواده درمانی، ایجاد خانه های امن و سرای ویژه زنان، حمایتهای قانونی از زنان مورد خشونت، تغییر در رویکردهای مردانه و فرادستی نسبت به زنان و حذف هر گونه تبعیض نسبت به حقوق آنها، شرکت در کلاسهای آموزشی قبل از ازدواج، مشاوره ازدواج، افزایش آگاهی مردان و زنان از طریق جلسات آموزشی و مطالعات متعدد در حوزه آسیب های اجتماعی، حقوق زنان و خانواده و بهره مندی از آموزه های روان شناسی، جامعه شناسی، حقوقی، قضایی و مددکاری، اوژانس اجتماعی،از جمله مواردی ایست که در این باره راهگشاست.

 

  

 

    صرفنظر از مراتب یاد شده، باید فهمید؛ زن بعنوان " ناهید" ، " آناهیتا"، " الهه عشق" و " الهه مادر" ؛ نماد آرامش، زایش، ستایش و جوشش و پویش در خانواده و هستی است و همواره " انسان ساز، فرهنگ ساز و تمدن ساز بشری" بوده و خواهد بود و شان زنانه و جایگاه مادرانه وی نیز ورای هر گونه کلیشه های توهم زای مردانه در تملیک و مالکیت و نگاه ابزاری نسبت به او بوده و شایسته شان و کرامت بی مانند او بعنوان احدی از " افراد بشر" نمی باشد! زن را باید از کلیشه های موجود خارج کرد و وی را در شمولِ " افراد بشر" و برخوردار از حقوق بشر شناسایی شده در اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاقین و اسناد بین المللی مرتبط با حقوق بشر و نیز بدور از هر گونه تبعیض و نابرابری جنسیتی دانست و وی را مورد احترام و تکریم و نکوداشت مستمر قرار داد و ذات انسانی وی را از هر گونه خشونت و افراطی گری و توهم پنداری مردانه نسبت به مالکیت وی رها ساخت تا همواره در اوج باشد و در اوج مانَد و چون خورشید، بدرخشد و بدرخشاند و همانند باران نیز هماره هستی بخش و هستی آفرین باشد...!

با این وجود، در رویکردی مغایر با نگاه موصوف و در نبود اراده ای مردمی، عرفی، اجتماعی، ملی و بین المللی برای حذف و محو کلیه اشکال خشونت و تبعیض علیه زنان و دختران و تعدیل نگاه فرا دستی و بالادستی نسبت به زنان، نمی توان در پیشگیری و جلوگیری از خشونت نسبت به آنها موثر بود و ماحصل صحبت؛ تکرار مکررات خواهد بود.

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

مخالفت با اعدام

صدور حکم اعدام برای توماج صالحی؛ آمریکا اقدام قوه قضائیه ایران را محکوم کرد