شعر سیاسی


 بشکست سر و از بینی، خون روی لباس افتاد
 "مهسا" تو "ندا" دادی "سلطان" به هراس افتاد
بر دفتر رویدادت، تاریخ، بنویس شرحی 
قربانی شده " نیکا " گفتند ز تراس افتاد
آن لحظه که پویایی ، بخت یار و سرافرازی
 چون برگ درخت هر دو از هوش وحواس افتاد
دنبال کنیم یکسر .. اخبار و وقایع را ! 
معیار رکود گشت و قانون ز اساس افتاد
عرض عوضی ، ارزش با ارز عوض گردید
 بی ریشه ریشدار هم از صُنع جناس افتاد
داشت قالب زیبایی چهار ضلع اهورایی 
بر دست قناس افتاد ؛ اضلاع به قناس افتاد
حكم تبرست بیداد، بر ساقه بکوفت آنقدر 
دسته بشکست ، تیغه کند گشت و پلاس افتاد
اندرز نگرفت جبار ؛ از جنسیت زالو
    بس خون بچشید آخر پس خورد و مماس افتاد 
یزدان ماماهانی

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

مخالفت با اعدام

صدور حکم اعدام برای توماج صالحی؛ آمریکا اقدام قوه قضائیه ایران را محکوم کرد